سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

مدح و ولادت حضرت زینب سلام الله علیها

شاعر : غلامرضا سازگار
نوع شعر : مدح و ولادت
وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن
قالب شعر : مربع ترکیب

امشب خدا به کوثـر خود داد کـوثـری            در بر گرفته فـاطـمه زهـرای دیگری

یا این که در لبـاس زن آمد پـیـمـبـری            یا اینکه حق به حیدر خود داد حیدری


این شیردختری است که شمشیر حیدراست

سـر تـا قـدم امام حـسیـن مـکـرر است

این پاک تر ز حاجر و حوا و مریم است            سر تا قدم صحیـفۀ آیـات محـکـم است

در وصف او مدیحۀ جن و بشر کم است            ام المـصائب است؛ نه ام المحـرم است

این سیب سرخ باغ بهشت محمد است

آب و گـلـش تـمـام سرشت محمد است

زهراست جان احمد و این جان فاطمه است            ریحانۀ محمد و ریـحـان فـاطـمه است

طاها و قدر و کوثر و فرقان فاطمه است            گویی تمام وحی به دامان فاطمه است

تـنـهـا فـهـیـمـه ای که نـدیـده مـفـهّـمـه

از کـودکـی است عـالـمــۀ بی مـعـلّمه

بی او درخت سبز ولایت ثمـر نداشت            دریــای آرزوی نـبــوّت گـهــر نداشت

انگار روز حادثـه کـم از پــدر نداشت            الحق که صبر مادر از این خوب تر نداشت

وقت سـکـوت هـم نـفـسـش انفجار بود

شمشیر اگر نداشت خودش ذوالفقار بود

ام الکتاب صبر و رضا کیست زینب است            فصل الخطاب کرب و بلا کیست زینب است

فریاد خون خون خدا کیست زینب است           آیـیـنـۀ حسیـن نـمـا کیـست زینب است

زینب که لحظه لحظه شده غرق در حسین

در گاهواره چشم گشوده است برحسین

زینب که چشم یوسف زهرا به سوی اوست            آیـیـنـۀ جـمــال خــداونـد روی اوسـت

هرجا حسین جلوه کند گفتگوی اوست            آبی که دارد آبرو از خاک کوی اوست

زین اب است و زین رسول خداست این

آیینه دار عرصۀ کـرب و بـلاست این

زینب زنی که بوده به مردان امامتش            اعـجــاز سـیـدالـشـهـدا در کــرامـتـش

هر روز هست روز بزرگ قـیـامـتش            دین سـرفــراز آمـده در ظـلّ قـامـتـش

با خــون نوشته اند شـهـیـدان مکـتـبـی

زینب حسینی است و حسین است زینبی

از کـوثـر رســول براین کـوثـرآفـرین            از حـیـدر بزرگ بر این حـیـدر آفرین

تا حشر از حسین بر این خواهر آفرین            از پنج تن به غیرت این دختـر آفـرین

از بـس مـقـام و مـرتـبــۀ او جلـیل بود

کرب و بلا به نص کلامش جمیل بود

کوهی به پیش سیـل بـلا بـود از الست            در قـتـلـگـاه سیـطـرۀ کفـر را شکـست

اول گرفت مصحف خود را به روی دست            قامت کشیده بر سر زانوی خود نشست

گفت ای خدا فدایی خود را وصول کن

این هـدیـه را ز آل مـحـمـد قـبـول کن

وقتی گـشـوده شد لب اسلام پــرورش            وقتی خـطابه خـواند هـمـانند مــادرش

وقتی که گفت از پـدر و از بــرادرش            کوفه دوباره دیـد عـلـی را به منـبرش

فـخـریـه کرد فـاطـمـه اینجا به زینبش

نهج البلاغه بود که می ریخت از لبش

ای ذوالـفـقـار فـتــح ولایـت زبــان تـو            ای رأس سیـدالـشـهـدا مـدح خــوان تو

زهــرا به وجــد آمـده از امـتـحــان تو            هـر لـحـظــۀ تو یک اثـر جــاودان تو

تیر تکـلمت جـگـر خـصـم را شکافت

گویی دوباره سورۀ قــرآن نزول یافت

حتی امیر کـوفـه حضورت اسیــر شد            براوج تـخـت پیش جـلالت حـقـیـر شد

حتی سکوت تو به دل خـلـق تـیــر شد            دیـدنــد یک اسیـر به دل ها امـیــر شد

هرحرف خطبۀ تو هزاران قصیده است

میثم به پای نطق تو شور آفـریده است

نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد وزنی و سکت موجود در مصرع اول بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و همچنین انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.



از بـس مـقـام و مـرتـبــۀ او جلـیل بود            تا حشر از حسین پاره به چشمش جمیل بود


موضوع مطرح شده در بند زیر در کتب معتبر نیامده است لذا بهتر آن است که خوانده نشود



کوهی به پیش سیـل بـلا بـود از الست            در قـتـلـگـاه سیـطـرۀ کفـر را شکـست



اول گرفت مصحف خود را به روی دست            قامت کشیده بر سر زانوی خود نشست



گفت ای خدا فدایی خود را وصول کن



این هـدیـه را ز آل مـحـمـد قـبـول کن